گفتم اجازه ی دل هست گفت نه
او احتمال پنجره را بست گفت نه گفتم که چشمهای تو را خواب دیدهام
یک شب حوالی بن بست گفت نه
گفتم که پای تمامی این شعرها امضای خیس چشمهای تو هست گفت نه
تقصیر او نبود خجالت کشیده بود از دستهای دیگر در دست گفت نه
پاییز بود و محوطه غمگین و بی صدا او با تکان سر و دست
گفت نه
او رفت و جمعه ی من پر شد از غزل
تقویم شعرهای مرا بست

گفت نه


نظرات 7 + ارسال نظر
گلناز چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:41 ق.ظ http://shahre gonah

توووووووووووپ بابا تو دیگه کی هستی
ابجیه گلم منتظر کارای بدیت هستم
همیشه موفق باشی
خیلی دوست دارم

ساده دل چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:46 ق.ظ http://sedaye-pare-tanhai.blogsky.com/

سلام.
خیلی خیلی قشنگ بود عالی. ممنون.
وبلاگ جالبی داری.
باز هم سر میزنم.
دفعه دیگه که اومدم می خوام با حالتر باشه.
موفق باشی.
به من هم سر بزن

مریم چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:05 ق.ظ

خیلی قشنگ بود
وبلاگت هم خوشگله
به من هم سر بزن خوشحال می شم

سیاوش چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:07 ق.ظ http://www.king.blogsky.com

خوب آبجی مون خواستن واسه شون یه نظر بدیم
خوبه یخ خورده از خودت بنویسی از دنیات از رویاهات از کارائی که می کنی اینا آدمو به وجد میاره عزیز .....
موفق باشی

الهه چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:28 ق.ظ http://www.scarlet.blogsky.com/

سلام گلم:
مرسی افتخار دادی و به من سر زدی.
اگه دوست داری تبادل لینک کنیم وبلاگت خیلی خوشکله.
حرفات به دلم نشست.
بازم سر بزن.
بای.

سعید چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:06 ق.ظ http://s4e1d-73.blogsky.com

وبلاگ زیبایی دارید منتظر کارهای بعدی می مانم

مگ مگ(نوید) پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:52 ق.ظ http://www.magijon.persianblog.com

خیلی عالی است.
باز هم سر بزن خوشحال میشم.
وبلاگت قشنگه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد